جلوه کردن: دگر شب نمایش کند پیشتر تو را روشنائی دهد بیشتر. فردوسی. ، نمودن. راه نمائی کردن. دلالت کردن: مرا گر بدین ره نمایش کنید وز آن بند راه گشایش کنید. فردوسی. ، تظاهر کردن: به پیروزی اندر نمایش کنید جهان آفرین را ستایش کنید. فردوسی
جلوه کردن: دگر شب نمایش کند پیشتر تو را روشنائی دهد بیشتر. فردوسی. ، نمودن. راه نمائی کردن. دلالت کردن: مرا گر بدین ره نمایش کنید وز آن بند راه گشایش کنید. فردوسی. ، تظاهر کردن: به پیروزی اندر نمایش کنید جهان آفرین را ستایش کنید. فردوسی